آیا روزی تاریخ حــــرب کشور ما نوشته خواهد شد؟
                                    محمدنبی عظیمی محمدنبی عظیمی

از مدت ها بدینسو جمعی از دوستان از من می خواهند تا دربارهء جنگ های مهم وسرنوشت سازی که دردوران حاکمیت حزب مان با مجاهدین سابق رخ داده بود، به ویژه جنگ هایی که رهبری آن از سوی قوماندانی اعلی قوای مسلح به برخی از اعضای رهبری وزارت دفاع وقت گذاشته  می شد، خاطرات خود را بنویسم و آن جنگ ها را که عمدتاً خصوصیات وویژه گی های جنگ های عادلانه را داشت با اوپراسیون های  بزرگ امروزینی که از سوی نظامیان امریکایی ، نیروهای رزمی کشورهای ناتو و ارتش افغانستان پیش برده می شود مقایسه کرده ، نکات قوت ویا ضعف این جنگ هارا برجسته سازم. همین چندی پیش نیز بود که یکی از رفقای عزیز و فرهیخته یی که در پیام وطن قلم وقدم می زند و به گناه نکرده یی پیوسته مرا متهم می سازد وتصور نمی شود که روزی با چشمان باز ودور از احساسات تند وتب آلود فرکسیونی به واقعیت های تاریخی با نگاه دیگری بنگرد، نیز به این کمینه مشوره داده بود که به عوض پرداختن به مسایل ادبی که کار هر بی هنری  - مانند من - نیست ، بهتر است به نوشتن خاطرات روزان وشبانی پرداخت که آتش جنگ درکشور تنوره می کشید و ارتشیان جان به کف گرفتهء افغاان با دادن صد ها وهزاران قربانی از استقلال ملی و تمامیت ارضی این مرز وبوم دفاع می کردند.

 اما با احترام فراوان وارج بسیار به نظریات وپیشنهادات دوستان باید گفت که نوشتن تاریخ حرب یک کشور، کار یک تن ویا دوتن نظامی دیروز نیست. هرچند که آنان از پیچ وخم کوچه های آتش وخون عبور کرده باشند و نه تنها از تجارب فراوان بل از دانش گستردهء نظامی نیز برخوردار باشند. اساساً این وظیفه بزرگ را دراردو هایی که مقام معاونیت اول وزیر درتشکیل شان است ، معاون اول وزیر ودرکشور هایی که این مقام در تشکیل شان وجود ندارد، لوی درستیز قوای مسلح سرپرستی و اداره می کند. گفتنی است که برای نوشتن تاریخ حرب دربرخی از کشورها مثلاً اتحاد شوروی دیروز دربحبوحه جنگ، زورنالیستان بی باک و ازجان گذشته توظیف می شدند تا بدون ترس از کشته شدن درخط اول جبهه رفته و چشم دید های خود را برای غنامند شدن تاریخ حرب کشور شان بنویسند. همچنان روزنامچه های ویژه یی  درقرارگاه های نظامی گشوده می شد که هر روز دریک برگ آن درباره شرح شروع وختم جنگ و تعداد تلفات وضایعات وبه اسارت رفته گان ووبرخی حوادث بسیار مهم دیگر در همان روز جنگ را دربرمی گرفت.                                  

اما بعد از ختم جنگ و یا متارکه یی که بین کشور های متخاصم به وجود می آید،  معاون اول وزیر دفاع کشورکمیسیونی برای نوشتن تاریخ حرب هایی که درروزگاران نزدیک صورت گرفته است، تشکیل می دهد. درترکیب این کمیسیون برعلاوه رؤسا یا معاونین ریاست های تمام صنوف مختلفه اردو، قوماندانان و آمرین سیاسی قطعات وجزوتام های بزرگی که در جنگ های مورد بحث سهم داشته اند، والیان یا ولسوالان مناطقی که در قلمرو حکومت شان جنگ رخ داده است ، برخی از متقاعدین نظامی، آگاهان و ریش سفیدان محل و دیگر چهره هایی که معلومات بیشتر ویا ویژه یی در مورد داشته  می باشند، شامل می شوند. و اما درصورتی که پس از جنگ جانب های درگیر به صلح وآشتی دست یافته باشند، ترجیح داده می شود تا کمیسیون مشترکی تشکیل شده وبه صورت مشترک  وهمکاری وهمیاری با هم ،تاریخ حرب به نبشت درآید،  تا تاریخ جنگ ، یک جانبه، یک طرفه و به نفع این ویاآن جانب درگیر نوشته نشود. مثلاً درکشور ما اگر تاریخی نوشته شود که از لحاظ  نظامی – سیاسی تمام ابعاد وعناصر یک تاریخ حرب دقیق را دارا باشد، ضرور است تا کمیسیون مشترکی از مجاهدین سابق ونظامیان برجستهء حزب دیموکراتیک خلق افغانستان، اردوی کنونی کشور ورزمنده گان طالب  تشکیل شود و درمورد جنگ های معروف ومشهوری که درزمان حاکمیت حزب د خ.ا و اکنون درزمان حکومت آقای کرزی بین اردوی افغانستان وطالبان رخ داده است ، گزارش قابل اعتبار ومعیاریی به نبشت درآید.                    

  واما،  ریاست کمیسیون نوشتن تاریخ حرب، به عهدهء معاون لوی درستیز ویا رئیس اوپراسیون ستر درستیز که درحقیقت یکی از معاونین لوی درستیز است ویا رئیس تعلیم وتربیهء اردو گذاشته می شود. این کمیسیون کار خود را تحت نظارت معاون اول وزارت دفاع کشور آغاز کرده و در ختم هر پانزده روز یا یک ماه به معاون اول وزیر گزارش می دهند. برای نوشتن تاریخ جنگ ها تمام اسناد مانند اوامر ودیرکتیف های قوماندانان و مقامات مافوق، خریطه های کار، جداول وارقام و معلومات ها درباره اوپراسیون هایی که انجام یافته اند، عکس ها، نوارهای تصویری ، اخبار وتبصره ها وتحلیل های نظامی و سیاسی مربوط به آن عملیات محاربوی جمع آوری وازآن ها استفاده به عمل می آید. 

    هنگام نوشتن تاریخ حرب کوشش می شود که به سوال ها وپرسش های آتی پاسخ داده شود : پس منظر تاریخی وعللی که باعث شده است تا بروز یک جنگ تمام عیار را بین دو نیروی نظامی یا دو کشور ویا گروپی از کشورها اجتناب ناپذیر سازد./ اهداف ومقاصدی که برای به دست آوردن آن باید وارد جنگ شد./  جغرافیای جنگ / حالت ووضعیت اهالی ، فرهنگ و خصوصیات مذهبی و ملی مردم مناطقی که درآن جنگ  مذکورصورت گرفته است/ درجه دوستی و یا مخالفت آنان با نظام کشور/ مسأله وطنپرستی واحساسات ملی/ پیداوار صنعنتی و طبیعی /  خصوصیات اراضی ، آب وهوا / قابلیت راه ها ، شبکه و خطوط ریل، پل ها، میدان های هوایی اساسی ویا احتیاطی/ خطوط ارتباط / و.../  گفتنی است که این معلومات هم درمورد قوت های دوست وهم درمورد قوت های دشمن درآغازین صفحات آن تاریخ ویا گزارش درج می گردد.

  واما درمورد صورت پیشبرد و اجرای جنگ  باید به این پرسش ها پاسخ داده شود : معلومات مفصل راجع به مفکوره دشمن.قوت، ترکیب، حالت ووضعیت ونقاط مثبت ومنفی آن، برتری ها وتفوق های دشمن نسبت به قوت های دوست . ریزرف های انسانی و مادی و تخنیکی . سرعت سفربر شدن و جلب سربازاان احتیاط . روحیه سربازان وافسران ودرجه وفاداری آنان به نظام ورهبری کشور شان.

درمورد قوت های خودی نیز باید تمام عناصر " قرار" ازجمله مفکوره اوپراسیون بالای خریطه تثبیت و به صورت مفصل وواضح  با جداول لازم معلوماتی ، تحریر وترسیم گردد. همچنان درمورد تعداد، ترکیب و حالت وبرتری ها وتفوق قوت های خودی نسبت به دشمن،  تأمینات مادی وتخنیکی و روحیه ومورال ودرجه وطنپرستی و وفاداری سربازان واهالی کشور به نظام موجود توضیحات لازم داده شود. مسأله نظم وانظباط نظامی نیز که درامر پیروزی وشکست درجنگ ها رول اساسی دارد نیز نباید از قلم بیفتد. زیرا این مسأله که با روحیه نبرد ارتباط تنگاتنگی دارد ویا با محرک های سربازانی که تا آخرین رمق می جنگند پیوند دارد، چیز دیگری نیست به جز از مسأله اصلی یعنی جامعه شناسی نظامی. به همین سبب هم است که درجامعه شناختی نظامی محرک های دفاعی مردم یک کشور درسلسله مراتب ارزش ها ودرارزیابی نهاد ها ومؤسسات دولتی همانند خود جمعیت ، در موقعیت بسیار مهمی قرار دارند. چه انگیزه های بیان شده ومحرک هایی که برای پیشبرد نبرد از سوی دولت و ارتش بیان می شوند ممکن است با محر ک ها وانگیزه هایی که درمیان مردم وجود دارد، متفاوت باشند.

پاسخ به این همه پرسش ها و پرسش های دیگری که از قلم افتاده باشد به خاطر آن ضرور است که محصلین نظامی ونسل جوان آینده کشور از این همه تجارب گران بهاء درس های بایسته بگیرند ونتیجه گیری های این گزارش های نظامی را در هنگام ضرورت مد نظر داشته باشند.  خطا ها و اشتباهات فرماندهان ورهبران را با دید انتقادی بنگرند و کاردانی وکیاست و رهبری هنرمندانه آنان را ستایش کنند و در حیات نظامی – سیاسی خویش به کار گیرند. 

***

   درکشور ما افغانستان عزیز، اگرچه دردرازنای تاریخ ، هم جنگ های عادلانه وآزادیخواهانه و هم جنگ ها وستیز های کشور گشایانه و دربرخی موارد غارتگرانه توسط حکام، امیران وپادشاهان زمان صورت گرفته است، اما با دریغ که تا همین اکنون نیز تاریخ حرب مستند ودقیق و معیاری به نبشت درنیامده است. با جرأت می توان گفت که به جز دربرخی از موارد انگشت شمار آن چه درباره جنگ ها نوشته شده است غالباً به اساس فرمایش ودستور حکام و امرا وسرداران بنام کشور به رشتهء تحریر درآمده است.حکام وامرای مذکور خواسته اند تا با شرح فتوحات ، غارتگری ها و بربادی هایی که به قومانده وفرمان آنان انجام یافته است، خود ها را درتاریخ به حیث وطنپرست ترین ، شجاع ترین و مدبرترین وخدمتگزارترین فرد کشور معرفی کنند. مثال های فراوانی از این گونه تاریخ ها وجود دارد که در این نبشته پرداختن به آن ها مفدور نیست. اما به حساب مشت نمونه خروار بیایید به تاریخ هایی نگاه کنیم که در زمان حکروایی آل نادر به فرمایش وامر آنان نوشته شده بود. جفایی که حتی در کتاب های درسی مکتب ها تا هنگام سقوط رژیم منفور ظاهر شاهی همچنان دوام داشت ، درحقیقت خاکی بود که برچشم مردم پاشیده می شد تا نتوانند آفتاب حقیقت را نظاره کنند.  اابته دراین هم شکی نیست که درمورد جنگ های آزادیخواهانه افغان ها با انگلیس ها نوشته های فراوانی وجود دارند، اما سوگمندانه به ندرت آن عناصری را می توان درآن ها دریافت نمود که از لحاظ پژوهش های نظامی اهمیت می توانند داشت.

 درسال های پسین نیزکتاب هایی هم از جانب افغان های درگیر جنگ و هم از سوی جنرالان و ژورنالیستان وآگاهان سیاسی شوروی دیروز وهم توسط نویسنده گان غربی به رشتهء تحریر درآمده اند که نمی توان آن ها را تاریخ حرب به شمار آورد ؛ ولی می توان از محتویات آن ها برای نوشتن تاریخ حرب استفاده کرد. از جملهء کتاب ها، رساله ها وگزارش هایی که توسط نظامیان اردوی افغانستان  همچون مرحوم دگر جنرال نذیر کبیر سراج ، دگرجنرال عبدالرؤوف بیگی وچند تن انگشت شمار دیگر از جمله صاحب این قلم شکسته به رشتهء تحریر درامده است نیز نمی توان  پاسخ آن پرسش هایی را که خوانندهء تاریخ حرب درذهن می پروراند به صورت روشن دریافت کرد. مجاهدین سابق نیز متأسفانه کمتر به این مهم پرداخته ویا هیچ نپرداخته اند. اگر جناب جنرال ظاهر عظیمی سخنگوی وزارت دفاع یکی دو کتابی نوشته اند، شرح جنگ هایی اند که درباره سقوط هرات توسط طالبان رخ داده است و به هیچ صورتی از صور دربرگیرندهء تصویر کاملی از جنگ هایی که بین مجاهدین سابق وارتش افغانستان صورت گرفته بود، نمی تواند بود واگر نویسندهء دیگری ازمیان مجاهدین سابق مانند جناب شیرشاه یوسفزی دربارهء جنگ نوشته است، جنبهء تبلیغاتی آن به نفع مجاهدین پیشین به قدری زیاد است که خواننده پس ازخواندن چند صفحه یی آن را به کناری می گذارد و ازخیر خواندن آن می گذرد. نوشته های نویسنده گان غربی هم متآسفانه شکل گزارش های خبری را دارند و همچنان سرشار اند از ارقام غیر واقعی درمورد تلفات و ضایعات قوت های دولتی و تعداد وترکیب نیروهای طرف های درگیر.

   ازمدتی بدینسو تقریظ ها ومطالبی نیز درباره کتاب " جنگ های کابل " که توسط خامه توانای دوست عزیزم جنرال سید عبدالقدوس به نگارش درآمده است دربرخی ازسایت ها به چشم می خورند که دربرگیرنده برخی از حوادث نظامی –سیاسی سال های اخیر به ویژه حوادث سقوط حاکمیت حزب ما و به قدرت رسیدن مجاهدین سابق و جنگ های تباه کن آنان بر سر قدرت درشهر کابل می باشد. اگرچه  این نگارنده  آغا صاحب را که درشعبه دفاع وعدل کمیته مرکزی حزب د. خ.ا. سال ها دفتر داری می کردند ودر همان جا به رتبهء جنرالی نایل شدند، ازنزدیک می شناسد وبه فهم و گسترده گی معلومات شان در امور نظامی ایقان کامل داشته ونامبرده را دوست عزیز خویش می پندارد،  ولی با تأسف باید گفت که من تا کنون به کتاب شان دسترسی پیدا نکرده ونمی دانم که ازلحاظ مسلکی تا چه حدی قابل پذیرش است وبه نیاز های پژوهشگرانی که می خواهند در ژرفای حوادث آن سال های هولناک قبرار بگیرند، پاسخ می دهد. چند نمونه یی هم که ازنثر شکوهمند شان دراین جا وآن جا نشر شده است ، حاوی مطالب جدی نظامی نیست، فقط تقریظ کننده گان خواسته اند توصیف های زیبای مؤلف کتاب را درباره هوا وفضای دل انگیز ویا برعکس آن انعکاس دهند. درحالی که زیبا نوشتن وازیک شب مهتابی  و پرستاره حرف زدن چیزی است ؛ ولی گزارش دادن ازمسایل جدی نظامی و به میدان کشیدن واقعیت بدون هرگونه داوری یک جانبه و بدون غرض ومرض امر دیگر. درهمین ارتباطباید گفت که درحالی که شبی در یکی از شهر های جرمنی ( کارلسروهه ) درمنزل یکی از بسته گانم ، این دوست عزیز به ملاقات من آمده بود ومن حوادث سقوط را با تمام جزئیات برایش باز گو نموده بودم ودرآن لحظات هیچ پرسش جناب ایشان را بی پاسخ نگذاشته بودم وچنین به نظر می رسید که پاسخ های من سبب قناعت شان شده است؛ با این وصف هم شنیده ام که دراین اثر شان با بی مهری کاملاً غیر منتظره ، گناه حوادث آن برهه را به دوش این خاک پای هموطنان انداخته اند. اما حتی اگر چنین باشد، میخواهم درهمین جا واز همین طریق خاطرعاطر ایشان را جمع کنم که من هیچ گلایه یی ندارم، برعکس سخت  خوشحالم که یک نظامی جوان وآگاه دیروز حزب ما توانسته است برگ دیگری بر برگ هایی اضافه کند که درآینده به درد نوشتن تاریخ حرب کشور خواهد خورد.

   ***

 درزمانی که من درپست معاونیت وزارت دفاع افغانستان قرارداشتم، بارها مسأله نوشتن تاریخ حرب را که درلایحه وظایف معاون اول وزیر دفاع درج شده است، چه در قوماندانی اعلی قوای مسلح وچه در وزارت دفاع مطرح کرده بودم؛ اما متأسفانه به نسبت مشغولیات روز افزون قوماندانی اعلی قوای مسلح ورهبری وزارت دفاع در امر دفاع از استقلال ملی وتمامیت ارضی کشور ، این مأمول برآورده نشد وتا همین امروز نیز که جنگ بیداد می کند، همچنان لاینحل باقی مانده است.

   بدینترتیب می رسیم به پایان این نبشته . اما سوال اساسی همچنان باقی خواهد ماند؟ آیا روزی فرا خواهد رسید که وزارت دفاع کشور، نوشتن تاریخ حرب را نیز یکی از وظایف خطیر خویش شمرده وبه نوشتن آن توسط آگاهان ونخبه گان واشتراک کننده گان جنگ های بیست سال پسین آغاز کند؟/


April 8th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی